برگرفته از سایت فابک , مقاله : ضرورت داشتن یک استراتژی یکپارچه سازی داده
|
رشد
نمایی استفاده از کامپیوتر در سازمان ها و تولد قارچ گونه سیستم های نرم
افزاری و عدم تبعیت از یک رویکرد سیستماتیک و یا معماری جهت انجام
فرآیندهای یک سازمان باعث تولد جزایری شده است که علی رغم مفید بودن ،
هیچگونه امکان ارتباطی بین آنها وجود ندارد . جهت ایجاد ارتباط بین این
جزایر مستقل ، راه حل های مختلفی از گذشته تا کنون ارایه شده است . تمامی
این راه حل ها به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای یکپارچه سازی ، هم در سطح
داده و هم در سطح فرآیند ، می باشند . راه حل هایی که در آغاز به دنبال
ارایه راهکار مناسب جهت اشتراک داده بین دو برنامه بودند تا به امروز
که نیاز به یک معماری یکپارچه سازی متناسب با معماری سازمانی را دنبال می
نمایند .
|
یکی از آرزوهای دیرینه هر سیستم نرم افزاری زیستن در محیطی است که
بتواند در صورت ضرورت با سایر سیستم ها تعامل برقرار نماید و جلوه
ای از یک زندگی مدنی را به تصویر بکشد . تصویری که هم بتوان در
صورت نیاز ، سخن و درخواست دیگران را شنید و هم بتوان سخن و درخواست خود
را به گوش سایر سیستم ها رساند. این نوع تعاملات می تواند شامل درخواست
یک داده بخصوص و یا به خدمت گرفتن یک پتانسیل خاص از یک سیستم دیگر
باشد. تعاملاتی که ریشه در نیاز به یکپارچه سازی داده و یا برنامه ها
را در یک سازمان از گذشته تاکنون نشان می دهد .
...
خلاصه
در اوایل حضور بانک های اطلاعاتی برخی از کارشناسان این رویا را داشتند که
بتوانند بانک های اطلاعاتی را در سازمان خود بگونه ای ایجاد نمایند که
داده تکراری حذف گردد . "ضبط داده یک مرتبه ، ذخیره داده یک مرتبه و
استفاده از داده به دفعات " شعاری بود که در گذشته بسیاری به دنبال تحقق
آن بودند . پردازش های غیرمتمرکز ، پکیج های نرم افزاری و اعتقاد به بهره
برداری از سیستم های قدیمی علی رغم بروز تغییرات عمده در سازمان و بالطبع
آن فرآیندهای مربوطه ، پایانی بود بر این رویا .
فقدان یک رویکرد جامع به فرآیندهای یک سازمان باعث گردید که هر روز شاهد
تولد یک سیستم جدید باشیم. سیستم هایی که هر یک از دید خود به دنبال
اتوماتیک کردن بخشی از فرآیندهای یک سازمان بودند و برای حل این مساله
،مدل داده مختص به خود را ایجاد می کردند. همین موضوع باعث شد ، علی رغم
این که تمامی سیستم ها زیر یک سقف زندگی می کردند ولی کاملا با هم غریبه
بودند و امکان به اشتراک گذاشتن داده و یا برخی از قابلیت ها را بین خود
نداشتند. از طرف دیگر ، رهبران و مدیران کسب و کار به منظور تصمیم گیری
مناسب و به موقع نیاز به اطلاعاتی یکدست و منسجم در رابطه با موجودیت
های اساسی کسب و کار داشتند که در خوشبینانه ترین حالت این اطلاعات در
سیستم های مختلفی توزیع شده بود . در بسیاری از موارد این احتمال وجود داشت
که
دارای اطلاعات متناقضی در ارتباط با یک موجودیت نظیر مشتری باشیم که این
موضوع باعث بروز مسائل و مشکلات زیادی در بخش های مختلف یک سازمان می
گردید.
نیاز به یکپارچه سازی داده یکی از چالش های اساسی اکثر بنگاه های کسب و
کار در عصر حاضر است . امروزه سازمان ها ده ها تا صدها میلیون دلار را صرف
یکپارچه سازی داده برای سیستم های تراکنشی و یا سیستم های تحلیلی خود (
نظیر سیستم هوش کسب و کار ) می کنند . ما امروز به سازمان هایی برخورد می
کنیم که دارای صدها تا هزاران ارتباط نقطه به نقطه غیرمستندی می باشند که
جهت انجام وظایف خود علاوه بر امکانات سخت افزاری متعدد ، به نیروی
انسانی لازم نیز جهت حمایت از این فرآیندها نیاز دارند . وجود ده ها و
یا صدها برنامه در یک سازمان که هر یک به دنبال اجرای بخشی از فرآیندهای
یک سازمان می باشند ولی بین آنها هیچگونه ارتباط و یا یکپارچگی
وجود ندارد ، قدرت عملیاتی و تصمیم گیری یک سازمان را با چالش های جدی
مواجه می سازد .چالش هایی که می تواند منجر به خارج شدن یک سازمان از مدار
رقابت و در نهایت حذف از دایره وجود گردد