اهمیت روز حسابدار
چرا در این شرایط برای کشور ما حرفه حسابداری و حسابرسی و راهکارها و بسترهایی که در آن کاربرد دارند مانند انواع روشهای اطلاع رسانی و شفافیت از بالاترین اهمیت برای ملت ایران برخوردارند ؟
به این دلیل که شرایط امروز ما وضعیتی است که در دوران گذشته حافظ آن را بدین گونه به نظم درآورده است :
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
راهکاری که حافظ برای رهایی از این اسارت تعریف کرده است چنین می باشد :
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند ؟
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند ؟
در گذشته عیار گرفتن نقدها , یعنی تعیین خلوص و ارزش واقعی واحد پولی , یک عمل مالی بوده و تقریبا می شود گفت نوعی حسابداری و حسابرسی بوده است .
همچنین می گوید :
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
تجربه , آزمون , ثبت واقعیات , افشای رخدادها که خواه ناخواه همگی تاثیر مالی داشته و برحسب واحد پولی قابل اندازه گیری می باشند راهکاری است که حتی جامعه بین الملل نیز در ارتباط با وضعیت افسارگسیخته گردش مالی و جریان های منابع و مصارف کشور با پیشنهاد تصویب FATF به آن دست یازیده است .
بنابراین در گذشته و حال نسخه ای که توسط هوشمندان جامعه انسانی برای برون رفت از این وضعیت پیچیده شده است به رشته حساب و کتاب درآوردن روابط بین افراد و اقشار جامعه و بین مردم با حکومت و دولت می باشد یعنی برخلاف آنچه تلقین می شود که حساب و کتاب به آن جهان یا به زمان نامعلومی در آینده با رسیدن منجی موکول شود هم اکنون بایستی پرده ها را بالا زد و حساب کتاب را روشن ساخت .
احمد نورمحمدی
15/09/1399
در صفحه 179 کتاب نویسنده پرسشی را از زبان ریچارد ایسترلین تاریخ نگار اقتصادی مطرح می کند : چرا کل دنیا توسعه پیدا نکرده است ؟
وقتی فناوری های اولیه دوران سرمایه داری در اختیار همه هست و می توان از آن کپی کرد ؟
همچنین دریای بزرگی از سرمایه جهانی وجود دارد که می توان آن را به خدمت گرفت , اگر کشورهای فقیر می توانند سرمایه را قرض بگیرند و ایده های لازم برای توسعه را هم از دیگران کپی کنند , پس چرا همه آنها در نوع خودشان انقلاب صنعتی نداشته اند ؟
سپس پاسخ می دهد :
حتی تا سال 2050 هم کل دنیا توسعه نخواهد یافت برخی کشورها بی شک فقیر و راکد باقی خواهند ماند .
و برای این فقر و رکود دو دلیل می آورد :
1- جغرافیای بد : که گریزی از آن نیست .
2- سیاست بد : که تغییرش به طرز شگفت آوری سخت است .
کشور ما با جغرافیای بد رو در رو هست , اما منابع نفتی و ثروت ملی تاثیر آن را خنثی می کند .
اما سیاست بد , سیاستی که تغییرش بلحاظ قدسیت یافتن آن و غیر قابل تغییر شدن اش با گزاره های ایدئولوژیک و جزم اندیشانه دشوار و حتی به نظر ناممکن می رسد , یا رسانده می شود ! , مهمترین مانع رشد و توسعه کشور می باشد .
اگر حرفه ای ها , حرفه ای عمل می کردند و می توانستند مطالبی که آموخته اند را در محیط کار بکار ببندند قطعا امروز یک بخش خصوصی ثروتمند و یک دولت کارآمد داشتیم اما مسئله این است که متخصصی که ناگزیر از ترس جانش یا از ترس توهین ها و تهدیدها ( مانند آنچه زیر این پست ( پستی در یک سوشیال سیت حرفه ای دیگر که اظهارنظر برخی دوستان در مورد برخی مسائل اجتماعی توهین و تهدید برخی طرفداران آن صنف ها را در پی داشت ) مشاهده می کنیم ) سکوت می کند و تن به روزمرگی می دهد یا فرار از کشور را به قرار در آن ترجیح می دهد دیگر کارآیی و راندمانی در محیط های کاری نیز نخواهد داشت زیرا خود را یک فرد دربند و اسیر احساس می کند و آسیبی که اقتدار نظام اسلامی یا هیبت نظامی سپاه برای ملت ما به ارمغان آورده این است . یک نیروی جهادی , واقعا انگیزه و انرژی روانی قوی ای دارد که به اندازه ده نفر کاری ( البته بیشتر فعالیت های مکانیکی مانند جنگیدن و نزاع و ... ) که از دست اش بر می آید را انجام دهد (البته به شرطی که صادق باشد و واقعا ایمان داشته باشد یا به عبارت دیگر آن قدر صاف و صادق باشد که بتواند خود را قانع به یقین نماید به مصداق حدیث : المومن هین و لین ... کانه من فرط اللین ... ), اما ایجاد این انگیزه و انرژی روانی در وی برای ملت ما به قیمت از دست دادن انگیزه توسط هزاران نفر دیگر تمام شده است , زیرا برای این که این افراد چنین انگیزه ای پیدا کنند بایستی خود را خاص و بهترین انسان های روی زمین و دیگران را گمراه بدانند و در معابر عمومی به راحتی دیگران را نصیحت کنند و در امور شخصی آن ها دخالت و تصرف کنند و بعد از همه این ها یک نفر صاحب اقتدار می شود و خود را خداگونه می پندارد , اما این خداگونگی وی تاوان سنگینی دارد و به بهای سرشکستگی و احساس اسارت و زورگیری عقیدتی توسط هزاران و میلیون ها نفر دیگر تمام می شود .