چگونه "حسابسازی" تبدیل به رفتاری مردم پسند , موجه , مشروع , عاقلانه و حتی شاید قهرمانانه می گردد ! ؟
آن گاه که بدون در نظر گرفتن واقعیت پدیده های خارج , ابتدا , آن طرف که زورمندتر است سخن خود را به کرسی می نشاند و با کاربرد زور و قوه قهریه و ابزار های حاکمیتی ( که طرف مقابل خود در اختیارش قرار داده ) طرف مقابل را وادار به متابعت و پیروی می سازد , طرف دوم ( مردم تحت حاکمیت ) که ابزار دیگری جز وانمود ساختن در دست ندارد , نیز , متقابلا قلب واقعیت را آغاز می کند :
درآمد هایش را کتمان می کند ;
معاملات اش را پنهان می سازد ;
دفاتر واقعی اش را نشان نمی دهد ,
و .... حساب می سازد ! .
دلایل و نمونه هایی را از واقعیت های آشکار و مسائل روز هم اکنون جامعه مان در ادامه برای تان می گذارم :
دلایلی قابل استناد در این راستا :
- الف : قلب واقعیت توسط سازمان امور مالیاتی ( دولت , حاکمیت ) .
در این تصویر سازمان امور مالیاتی با کاربرد واژه " تلقی " در واقع می گوید : " رخداد مالی , واقعیت معامله , هر چه می خواهد باشد , باشد ! , برای ثبت این رخداد مالیات ارزش افزوده آن بایستی توسط کسی که ناگزیر از ثبت ( گزارش ) آن می باشد بایستی پرداخت گردد , هر چند مودی واقعی و مدیون واقعی او نباشد ! " :
- ب : تبعیض و استثنا :
نیازی به توضیح و تحلیل ندارد ! , عین مطلب را از پیوند برای تان می گذارم :
"... اطلاعات قابل توجه دیگر درباره مالیاتستانی از این بخشها این است که نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی در هشت ماهه امسال حدود ۵۰ درصد از ماه گذشته کمتر شده است و حدود ۱۰۰ درصد نسبت به دو سال گذشته! به این ترتیب نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی هر سال نسبت به سال قبل مالیات کمتری پرداخت میکنند.
البته علیعسکری، رئیس پیشین سازمان امور مالیاتی در این زمینه توضیح میدهد که برای قضاوت درباره اینکه چرا نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی مالیات کمتری میدهند باید ببینیم که درآمد آنها چقدر بوده است. ممکن است به دنبال وضعیت اقتصادی که در سالهای گذشته وجود داشته، درآمد آنها کمتر شده باشد.
برای پیگیری درباره وضعیت مالیات نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی، خبرنگار ایسنا چندین مرتبه از سازمان امور مالیاتی پیگیری کرده است، ولی این سازمان هیچ پاسخ شفافی در این زمینه ارایه نکرده و مدام پاسخگویی را به روزهای آینده موکول کرده است.
حذف نهادها از آمارها!
آخرین آمارهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی ولی نشان از رویه تازهای دارد. بررسی بخش مالی و بودجه گزیده آمارهای اقتصادی بانک مرکزی نشان میدهد که به طور کلی اطلاعات بخش نهادها و بنیادهای خاص از آمارهای بانک مرکزی حذف شده و استعلام از بانک مرکزی نشان میدهد که این اطلاعات مربوط به نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی به بخش «سایر»، اطلاعات مالیاتی اشخاص حقوقی که بنیادها و نهادهای انقلاب اسلامی در ردیفی جدا در آن تعریف شده بود، منتقل شده است.
با وجود پیگیری ایسنا، سازمان امور مالیاتی که متولی ارایه اطلاعات بخش مالیاتها به بانک مرکزی است تا کنون در این زمینه توضیحی ارایه نکرده است. ... "
.... ادامه دارد .
مودیان محترم مالیاتی .....
از آنجایی که در سال های اخیر با بازبینی و اصلاح رویه ها و فرایندهای اجرایی نظام مالیاتی شامل ساختار فرایندهای تشخیص و وصول درآمدهای مالیاتی روبرو هستیم و از سویی پنهان بودن سهم بزرگی از فعالیت های اقتصادی و خودداری برخی از فعالان اقتصادی از گزارش داد و ستد و خرید و فروش های شان در سامانه های اینترنتی مالیاتی و یا مانده های نادرست منقول از سال هایی که تصور نمی گردید چنین ارقامی ماخذ احتساب و اعمال حساب قرار گیرند , باعث گردیده اثبات و تشخیص درآمد واقعی برای ماموران تشخیص درآمد مشمول مالیات مودیان دشوار و در برخی موارد تا اندازه ای ناشدنی باشد .
بنابراین ممکن است برگ تشخیص نادرست , اشتباه , نامربوط و غیر عادلانه ای صادر و مبلغ نادرستی مورد مطالبه قرار گرفته و مودی ملزم به پرداخت آن گردیده و حتی کارِ مطالبه به دایره اجرائیات نیز کشیده شده باشد ! .
بدین روی در مواردی که نه بر اساس مدارک و مستندات محکم بلکه بر اساس حدس و گمان و شاید شایعات , و یا مطابق رویه و دستور و تشخیص های فله ای و مکانیکی غیر هوشمند , برگ تشخیص نادرست و غیر عادلانه صادر گردیده باشد و مودی پرداخت آن مالیات را حق خود نداند , در این شرایط , این موسسه :
حاضر به پیگیری و قبول وکالت پرونده در قبال درصدی از مبلغ بازگشتی می باشد .
جدول نرخ های پیشنهادی موسسه برای قبول وکالت و پیگیری تا رسیدن به نتیجه از این قرار می باشد :
|
مبلغ مالیات تشخیصی بریال مطابق برگ تشخیص صادره |
درصد حق الزحمه پیشنهادی نسبت به مبلغ کاهش یافته |
||||
از مبلغ |
تا مبلغ |
از درصد |
تا درصد |
|
||
10,000,000 |
100,000,000 |
25 |
30 |
|
||
100,000,000 |
200,000,000 |
20 |
25 |
|
||
200,000,000 |
400,000,000 |
15 |
20 |
|
||
400,000,000 |
600,000,000 |
12 |
15 |
|
||
600,000,000 |
1,000,000,000 |
10 |
15 |
|
||
1,000,000,000 |
10,000,000,000 |
5 |
6 |
|
||
آدرس : اصفهان – اتوبان چمران – کوچه اسدی – پلاک56 , ایمیل : nourmohammadiahmad@yahoo.com
مدیر عامل : احمد نورمحمدی , همراه و تلگرام 09374205197 تلفن 03134656798 و 03134656829
تضمین پذیرش دفاتر توسط دارایی
تنظیم سامانه های اینترنتی مالیاتی ، دفاتر قانونی ، اظهارنامه های الکترنیکی ، حساب های دفاتر روزنامه کل و معین ، گردش موجودی مواد و کالا ، صورتحساب بهای تمام شده ،
و سایر تکالیف قانونی به گونه ای که مطابق با آئین نامه چگونگی تحریر دفاتر مورد پذیرش ممیزان ، کارشناسان و هیئت های حل اختلاف وزارت دارایی قرار گیرد .
شماره تلفن موسسه :09374205197
یک پژوهش جدید روانشناختی آشکار ساخته است :
یعنی آهسته تر نوشتن ( با قلم و کاغذ یا ماشین تایپ ، کی بورد رایانه یا گوشی هوشمند و حتی نرم افزار تبدیل صوت به نوشته (speech-to-text ) ) ، می تواند باعث ارائه فرصت بیشتری به ذهن شده تا کلمات مناسب تری برای بیان مقصود به کار ببرد .
البته شاید چنین پنداشته شود که این مسئله بسیار بدیهی است دیگر نیازی به مطالعه و پژوهش نبود ! ؟
در واقع بیشتر مفاهیم روانشناختی همین گونه هستند ، یعنی فرد همواره با آن سروکار دارد ، اما تا زمانی که از منبع معتبر و قابل اعتمادی ترجیح یک روش انجام کار یا رفتار ، به روش انجام کار یا رفتار دیگر را درنیابد ، به تجربه خویش ، هر بار روش متفاوتی را ممکن است برگزیند .
با این وجود ، در مورد همین یافته بالا ، می توان به گونه دیگری نیز به موضوع توجه کرد .
وقتی فرد سریعتر و با انگیزش بیشتری و با سطح بالاتری از اضطراب و وسواس نسبت به کار و با برانگیختگی بیشتری ، کارش را انجام می دهد ، چون میزان دقت و توجه بالاتری بکار می برد ، برعکس ، ممکن است نتیجه بهتری ، نسبت به هنگامی که آهسته تر و اصطلاحا "ریلکس تر" کار می کند ، به جا بگذارد ! .
بنابراین شاید بتوان چنین گفت : در شرایط انگیزشی ، دقت ، توجه ، آمادگی ، علاقه و اشتیاق مساوی و یکسان ، آهسته تر نوشتن یا تایپ کردن باعث بهبود کیفیت نوشتن فرد می گردد .
فردی که سریع تر می نویسد اولین کلمه ای که به ذهن اش رسید را در نوشته جای می دهد ، اما آهسته تر نوشتن به ذهن فرصت می دهد کلمات مناسب تری برای قرار دادن در آن نوشته بیابد .
بنابراین شاید بتوان این گونه نتیجه گیری کرد که روش های تایپ سریع مانند "تایپ ده انگشتی" ( دو دستی) با کی بورد یا تندنویسی با خودکار ، بیشتر ، مناسب کسانی است که رونوشت برمی دارند یا گفته های فرد دیگری را تایپ می کنند ( مانند منشی که سخنان مدیرش را با سرعت تایپ می کند ) .
و کسانی که قرار است مطلبی را انشا کنند ، مانند نوشتن داستان یا مقاله ، بهتر است فاصله زمانی ارتباط دست شان با ابزار نوشتن را طولانی تر کنند تا بدین ترتیب فرصت بیشتری به ذهن برای پس و پیش کردن و یافتن واژه های مناسب داده شود .
شاید به همین دلیل است که افراد هنگام چت کردن با رایانه دقت و کیفیت مطلبی که عرضه می دارند بهتر از گفتگوی حضوری است ، زیرا در گفتگوی حضوری ، فرد ، فرصت نمی یابد کلمات و عبارات را پیش از تحویل آن به مخاطب اصلاح نماید ولی آن هنگام که اندیشه اش را با کی بورد تایپ می کند بارها ممکن است در آن تجدید نظر کرده و یا کلمات و واژه های بهتری را جایگزین نماید .
بدین خاطر موسسه ما اصرار به ارائه مشاوره از طریق چت رایانه ای به جای برگزاری جلسات حضوری دارد ، زیرا در این روش کیفیت و دقت مشاوره ارائه شده بسیار بهتر از جلسات حضوری است .
افزون بر این امکان مستند سازی گفتگو ها و ارجاع لینک به مراجع مورد اشاره و ذخیره کامل گفته ها و نوشته های همه شرکت کنندگان برای استفاده های مکرر آموزشی یا مرور کردن راهکارها و تجدید نظر در تصمیم گیری ها فراهم می گردد .
همچنین شرکت ها بهتر است از کنفرانس های نوشتاری ، و یا چت روم هایی که افزون بر برقراری رابطه صوتی تصویری امکان تایپ مطالب را نیز همزمان در اختیار شرکت کننده ها قرار می دهند ، استفاده نمایند .
زیرا در این روش از طرفی احساس حضور آنلاین سطح برانگیختگی و هشیاری لازم ( بخاطر احساس حضور در کنار دیگران ) را برای ذهن فرد فراهم نموده و از طرف دیگر امکان تجدید نظر و اصلاح تولید و فرآورده های فکری اش را نیز برای وی فراهم می سازد .
بسیاری از سیستم های اتوماسیون داری موجود در بازار چنین امکاناتی را فراهم نموده اند ، شرکت هایی که بودجه کافی برای برقراری چنین سیستم هایی ندارند می توانند از بی شمار سامانه ها و سایت های اجتماعی رایگان موجود بهره برداری نمایند .
آدرس مطلب : http://www.spring.org.uk/2016/02/improve-writing-quality-with-one-easy-psychological-trick.php?omhide=true&utm_source=PsyBlog&utm_campaign=c39985a99b-RSS_EMAIL_CAMPAIGN_MAILCHIMP&utm_medium=email&utm_term=0_10ef814328-c39985a99b-213902189
گفتگوی زیر در یکی از سایت های اجتماعی میان بنده و یکی از حقوق دانان عزیز که قبول زحمت نموده و وقت شان را به رایگان در احتیارمان قرار داده اند انجام پذیرفته است .
برای آشنایی با حال و هوای تصورات افراد شاغل در این حرفه و واقعیت هایی که در اجرای سازوکار و سیستم جدید توسط سازمان ها و اداره های دولتی ذیربط و از این سوی توسط بخش خصوصی رخ نموده است ، این گفتگوها را [بیشتر] بی کم و کاست برای تان به اشتراک می گذارم :
پرسش اصلی :
آیا دارایی می تواند مودی را ملزم به کسر و ایصال (وصول) مالیات ( و بالطبع جریمه برای عدم کسر و واریز مالیات و عوارض مقرر ) از شخص ثالثی نماید که خود نتوانسته وی ( شخص ثالث ) را ملزم به پرداخت مالیات یا انجام تکالیف مقرر در قانون نماید ؟
وکیل باباخانف : نقش "شخص ثالث" دقیقا اینجا چیست ؟ پرداخت مالیات با مودی است نه شخص ثالث . اگر مودی قادر به پرداخت نبود و ثالثی آمد ضمانت پرداخت متعلقه به وی را نمود بنظر نمیرسد اشکالی وجود داشته باشد و ضامن باید این مبلغ را بپردازه و نهایتا برای انچه پرداخته به مودی مراجعه کند .
احمد نورمحمدی : امروزه ، در برخی مناطق کشور ، دارایی طرح های مختلفی را با مودیان تجربه می کند .
قسمتی از سیکل کار یک صنعت ممکن است برای مالیات عملکرد یا ارزش افزوده شان مشمول شرایط توافقی شده باشند .
بنابراین : مثلا ، دفتر قانونی نمی نویسند ، فاکتور رسمی نمی دهند و نمی گیرند ، و ...
اعضای این صنف از شمول قانون ، هر چند به صورت
موقت ، خارج شده اند .
اما
ممکن است تامین کنندگان همین صنف مشمول قانون ( مثلا مالیات بر ارزش افزوده ) بوده
باشند و ناگزیر از احتساب 8٪ یا 9٪ مالیات بر ارزش افزوده در صورتحساب ها
و فاکتورهای خویش باشند .
فاکتوری که کسی از آن ها مطالبه نمی کند !
و مالیات و عوارضی که از کسی دریافت نمی کنند تا در نهایت به دارایی پرداخت نمایند !.
حال به طور مثال :
آیا جریمه کردن چنین مودیانی برای عدم کسر مالیات بر ارزش افزوده وجاهتی دارد ؟
وکیل باباخانف : خوب اینجا در واقع فروشنده یا صاحب کسب مکلف به احتساب این مالیات افزوده در زمان فروش جنس یا ارایه خدمات به مشتری است یعنی مودی ما همین فروشنده است و اگر این مبلغ را اخذ نکند شخصا مسیول پرداخت است و نمیتواند به عذر نگرفتن مبلغ از مالیات معاف شود . اینجا مشتری شخص ثالث محسوب نمیشود .
فعال اقتصادی مکلف است این مبلغ را بر روی کالا یا خدمتی که ارایه میدهد بکشد و در فاکتور یا صورتحساب درج نماید چه میزانی بابت مبلغ خدمات یا کالا دریافت داشته و چه مقدار بابت مالیات ؟ مشکل دقیقا کجاست ؟ اگر خریدار حاضر به پرداخت نشد خوب فروشنده کالا را نمیفروشد یا خدمت را ارایه نمیدهد . اگر خدمت را بدون اخذ مالیات ارایه داد شخصا مسیول پرداخت مالیات است و اگر هم مالیات را گرفت که ان را طبق اظهارنامه خواهد پرداخت . من دقیقا نمیدانم مشکل شما با کدام قسمت است ؟ حدس میزنم منظورتان این است که احیانا فروشنده ای این مبلغ را نگرفته « حالا به هر دلیلی » و حال مدعی است که چون این مبلغ در واقع بر ذمه مشتری بوده و دین فروشنده محسوب نمیشود لذا مطالبه ان از او ناروا است . درست فهمیدم ؟
احمد نورمحمدی : با سپاس از توجه و عنایت تان :
ببینید : فرض کنیم فروشنده ای شغل اش فروش قالب ساخت طلا باشد .
و
طلا فروشان و طلاسازان ( که تنها خریدار قالبساز ما می باشند ) برای یکی
دو دوره آینده از شمول قانون مالیات بر ارزش افزوده خارج شده باشند ، یا
طرح خاصی که به طور موقت آن ها را از
الزام به دریافت فاکتور رسمی ( و طبعا پرداخت مالیات ارزش افزوده به
قالبساز ) فارغ می سازد با دارایی توافق کرده باشند .
حال این قالبساز نگون بخت ! ما یا ناگزیر است بدون احتساب مالیات ارزش افزوده قالب های اش را به طلاسازان بفروشد ،
یا گرسنگی را تحمل کند ! .
در زمان رسیدگی به اظهارنامه های مالیات بر ارزش افزوده
قالبساز ما ناگزیر است مالیات بر ارزش افزوده متعلق به حجم فروش اش را از جیب خودش پرداخت نماید .
وکیل باباخانف : برای چی بابد بپردازه ؟ طلافروش معاف بوده و ایشون هم پولی نگرفته که بخواهد از جیب بپردازد . زمانی مکلف به پرداخته که قانونا باید این مبلغ را میگرفته و حالا نگرفته یا کم گرفته
احمد نورمحمدی : البته راهکار حسابسازی برای آن وجود دارد
یعنی حسابداران ( حساب سازان ) با اختراع "فاکتور رسمی قلابی" ، فعلا این هزینه را میان همه فعالان اقتصادی سرشکن کرده اند ! .
اما ، آخر چه ؟ !
وکیل باباخانف : اگر قرار باشد طلافروشان مثلا از پرداخت مالیات افزوده برای قالبها معاف باشند خوب قالبساز ما انها را برای این مبلغ شارژ نمیکند و طبیعتا مسیولیتی هم برای پرداخت ان به دارایی ندارد چون این معافیت به موجب قانون است ولی اگر معافیت وجود نداشت خوب باید انها را شارژ کند وگرنه راسا مسیول پرداخت است
احمد نورمحمدی : آیا ممیز دارایی این راهکار را خواهد پذیرفت ؟
یعنی می پذیرد که قالبساز ما در یک سال گذشته حتی یک ریال هم از کسی مالیات بر ارزش افزوده دریافت نکرده است ؟
برعکس :
چنین پرونده هایی در اولویت رسیدگی خارج از نوبت قرار می گیرند ! .
و با علی الراس کردن آن ها ، مالیات را به ماخذ کل فروش وی از خودش وصول می کنند به اضافه جرایم متعلق ! .
وکیل باباخانف : ای بابا ! ، ممیز چکاره است نپذیرد ؟ ما داریم در این کیس از موردی صحبت میکنیم که منحصر به فرد است یعنی ایشون قالبی درست میکند که فقط بدرد طلافروشها میخورد و کاربرد دیگری ندارد . حالا خود اقایون امده اند طلافروشها را برای مدت معینی از این پرداخت معاف کرده اند پس میدانند قالبساز ما نمیتواند این مبلغ را از طلافروش اخذ کند و با علم به این موضوع میگویند شمای قالبساز باید مالیات بر ارزش افزوده ای را که قانونا نمیتوانستی مطالبه کنی بپردازی ؟
احمد نورمحمدی : راستش ، در واقع ، به نوعی این وضعیت عمومیت دارد .
یعنی بسیاری از مودیان مالیاتی
بسیاری از مشمولان قانون مالیات بر ارزش افزوده
با این وضعیت دست و پنجه نرم می کنند .
البته چون وضعیت شان مانند مثال بالا انحصاری و قابل تحدید نیست ، شاید اصلا متوجه نباشند که درگیر چنین وضعیتی هستند .
شاید
ساختن ! "فاکتور رسمی صد درصد واقعی" به میزان زیادی بخاطر تحمیل این
فشار بر کسب و کار باشد . ( بدون این که بخواهیم این عمل غیر قانونی را
توجیه کنیم ! )
وقتی مودی و حسابدار می نشینند که راهکار و رویکرد مالیاتی شان را سیاستگزاری کنند ، طبعا هر راهی که به پرداخت مالیات ارزش افزوده بدون دریافت آن منتهی شود را کنار می گذارند .
وکیل باباخانف : متاسفانه در ان مملکت همه چیز بر مبنای تقلب و سواستفاده بنا شده و هرکس سر دیگری کلاه میگذارد . از ما هم کاری برنمیاد
احمد نورمحمدی : بله همه این ها درست است .
شاید به همین دلیل ، بجای پرداختن به اشکالات ساختاری و تضادها و تناقض های قانون ترجیح می دهند :
نیم درصد بگیرند و فاکتور فروش صوری به دست خریداران بدهند ! .
و نیم درصد بدهند و فاکتور خرید صوری از فروشندگان بستانند ! .
و بعد حساب ارزش افزوده شان این گونه جفت و جور می شود .
اما ما چنین قصدی را نداریم !
بنابراین صرفه مان در آشکار شدن واقعیت امر می باشد .
حال احیانا اگر کسی با این مورد روبرو شد به کدام مواد قانونی بایستی استناد کند .
درگیر شدن در سازوکاری که غلبه بر آن از عهده یک فرد خارج است :
ضعف دارایی در اجرای سیستم ،
اشکالات ساختاری ،
و .... ، چگونه می توان در قالب قوانین جاری برای اش راهکار و مستند یافت ؟
در زمان رسیدگی به اظهارنامه های مالیات بر ارزش افزوده
قالبساز ما ناگزیر است مالیات بر ارزش افزوده متعلق به حجم فروش اش را از جیب خودش پرداخت نماید .
وکیل باباخانف : برای چی بابد بپردازه ؟ طلافروش معاف بوده و ایشون هم پولی نگرفته که بخواهد از جیب بپردازد . زمانی مکلف به پرداخته که قانونا باید این مبلغ را میگرفته و حالا نگرفته یا کم گرفته ؟.
احمد نورمحمدی : بله جناب باباخانف : "نگرفته"
اما این "نگرفته" هنگام رسیدگی به عملکرد مالیاتی مودی چگونه محرز می شود ؟ و چگونه مودی می تواند به ممیز یا رسیدگی کننده آن را اثبات نماید ؟
با دفاتر قانونی که مورد پذیرش قرار گرفته باشد .
وقتی ممیز یا سایر عوامل رسیدگی و تشخیص مالیات بتوانند به استناد رد دفاتر یا غیر قابل رسیدگی بودن آن واقعیت محرز و آشکاری را نادیده بگیرند و انکار نمایند ، دیگر این "نگرفته" نمی تواند به عنوان یک برهان قاطع و استدلال محکم وجاهت داشته باشد .
بنابر این ، ناگزیر ، مکانیسم "دادرسی مالیاتی" مودی را به سمت فاکتور سازی بی دردسر و با هزینه اندک راهنمایی خواهد کرد ، آن چنان که دیگر در تبلیغات مشاهده می کنیم نوشته می شود : "فاکتور رسمی صد در صد واقعی" !
مگر این که ممیزان و ماموران تحقیق و رسیدگی و هیئت های حل اختلاف همان گونه که در بخشنامه ها و دستورالعمل های بسیاری نیز تاکید و اصرار شده است به دنبال واقعیت امر و یافتن درآمد و هزینه واقعی مودی با استناد به مدارک و شواهد و واقعیت های موجود و مشهود در فضای کسب و کار کشور باشند .
به عنوان نمونه وزیر محترم دارایی در بند 6 بخشنامه شماره : 10085 تاریخ:30/03/1380 خطاب به هیات های سه نفره موضوع بند 3ماده97 در خصوص چگونگی برخورد در قبال اعلام نظر مامورین تشخیص مبنی بر غیر قابل رسیدگی بودن دفاتر و اسناد و مدارک ابرازی برای محاسبه درآمد مشمول مالیات یا رد آنها به علت عدم رعایت موازین قانونی و آیین نامه مربوط ، ایشان را مکلف نموده است به :
- دید مثبت و مساعد و رعایت کلیه جوانب امر
- توجه کامل به دلایل و اسناد و مدارک ابرازی
- استماع دقیق اظهارات و دفاعیاتو شرایط خاص و امکانات
- بررسی توانایی حدود اعمال اراده و اختیارات هر مؤدی
و نوع فعالیت وی و اهمیت موضوع
...