اگر حرفه ای ها , حرفه ای عمل می کردند و می توانستند مطالبی که آموخته اند را در محیط کار بکار ببندند قطعا امروز یک بخش خصوصی ثروتمند و یک دولت کارآمد داشتیم اما مسئله این است که متخصصی که ناگزیر از ترس جانش یا از ترس توهین ها و تهدیدها ( مانند آنچه زیر این پست ( پستی در یک سوشیال سیت حرفه ای دیگر که اظهارنظر برخی دوستان در مورد برخی مسائل اجتماعی توهین و تهدید برخی طرفداران آن صنف ها را در پی داشت ) مشاهده می کنیم ) سکوت می کند و تن به روزمرگی می دهد یا فرار از کشور را به قرار در آن ترجیح می دهد دیگر کارآیی و راندمانی در محیط های کاری نیز نخواهد داشت زیرا خود را یک فرد دربند و اسیر احساس می کند و آسیبی که اقتدار نظام اسلامی یا هیبت نظامی سپاه برای ملت ما به ارمغان آورده این است . یک نیروی جهادی , واقعا انگیزه و انرژی روانی قوی ای دارد که به اندازه ده نفر کاری ( البته بیشتر فعالیت های مکانیکی مانند جنگیدن و نزاع و ... ) که از دست اش بر می آید را انجام دهد (البته به شرطی که صادق باشد و واقعا ایمان داشته باشد یا به عبارت دیگر آن قدر صاف و صادق باشد که بتواند خود را قانع به یقین نماید به مصداق حدیث : المومن هین و لین ... کانه من فرط اللین ... ), اما ایجاد این انگیزه و انرژی روانی در وی برای ملت ما به قیمت از دست دادن انگیزه توسط هزاران نفر دیگر تمام شده است , زیرا برای این که این افراد چنین انگیزه ای پیدا کنند بایستی خود را خاص و بهترین انسان های روی زمین و دیگران را گمراه بدانند و در معابر عمومی به راحتی دیگران را نصیحت کنند و در امور شخصی آن ها دخالت و تصرف کنند و بعد از همه این ها یک نفر صاحب اقتدار می شود و خود را خداگونه می پندارد , اما این خداگونگی وی تاوان سنگینی دارد و به بهای سرشکستگی و احساس اسارت و زورگیری عقیدتی توسط هزاران و میلیون ها نفر دیگر تمام می شود .