هیچ گاه به این اندازه شگفت زده نشده بودم که روزی :
حسابدار انباری که یکی از وظایف اش ثبت ورودی خروجی ها و نقل و انتقالات بین انبارها بود در پاسخ به اینکه :
"چرا تعدادی نقل و انتقال بین انبار ها را ثبت نکرده است ؟ " ،
می گفت : بایستی صبر کند ، پس از معین شدن موجودی انبار ها ، نقل و انتقالات بین آن ها را ثبت کند ! .
.....
یادداشتی تحت عنوان "حسابداری جفت و جور ! " را بعد از آن نوشتم خلاصه حسابداری "جفت و جور" این گونه است که در راهبری بعضی سیستم ها ، واقعیت رخداد معاملات بر اساس خواست سیستم نمایانده می شود .
تصور کنید : فرضا ، برای اینکه مانده فلان انبار به مقداری که در گزارش انبار ( که تصور می شود درست است ) آمده ، برسد ، X واحد کالا نیاز می باشد ;
از بین X+100 واحد انتقالی ، حسابدار حکایت ما ، صرفا X واحد آن را در سیستم عمل می کند ،
تا فعلا بالانسی که به هر حال ، عجالتاً ! ، جفت و جور شده است بهم نخورد ، وقتی نقل و انتقالات و ورودی خروجی ها موازنه امروز را بهم ریخت و شرایط جدیدی نمود پیدا کرد ، خوب ! ، دوباره به گونه دیگری جفت و جور می شود .
بنابراین با کمال تعجب مشاهده می کنیم که برای متوازن شدن با گزارش سیستم ، واقعیت ها و رخداد های مالی تغییر ناپذیر (که یقینی و قطعی است و بقیه اعداد و ارقام بایستی بر اساس آن ها تعدیل گردند ) ، کم و زیاد شده و اصطلاحا "جفت و جور" می گردند ! .
...
پی نوشت :
اگر کالایی به طور قطعی از انباری به مقصد دیگری صادر شده است :
به
طور قطعی و یقینی می توان گفت آن انبار حداقل این تعداد موجودی را پیش از
آن داشته است . در صورت نبود موجودی بارگیری و ارسال کالا هیچ گاه نمی
تواند رخ دهد .
بنابراین این واقعیت است .
سایر
اطلاعات و اعداد و ارقام بایستی خودشان را با واقعیت ها و رخداد های یقینی
و اثبات شده هماهنگ و متعادل سازند نه این که واقعیت را بر حسب سایر
اطلاعات کم یا زیاد کنیم .
و باور کنید ، متاسفانه ، این اتفاق (جفت و جور کردن ! ) بیشتر از آن چه تصور می کنیم رخ می دهد ! .