صاحبکار روشنفکری می گفت :
"چرا حسابداران "روراست" نیستند !؟ "
گفتم : تصور کنید برای گرفتن وام به بانک مراجعه می کنید .
ذهنیتی که از دانشگاه به همراه آورده اید به شما می گوید :
وام ها و تسهیلات ، عقود مشارکتی است یعنی بانک به عنوان عامل سرمایه گذاران با شما در "تولید کالا" یا "انجام کار" ی مشارکت می کند .
با مراجعه به بانک متوجه می شوید که رئیس شعبه یا رئیس اعتبارات به شما پیش نهاد می کند از یک مشارکت مدنی و یک مضاربه و یک جعاله استفاده کنید .
او به شما می گوید :
"برای راحتی شما حتی اگر سند ششدانگ هم نداشته باشید می توانیم به شما وام جعاله برای تعمیرات بدهیم " !؟
با مطالعه متن قرارداد های انواع "عقود اسلامی" متوجه می شوید انگار اتفاقی که در عالم واقع رخ می دهد ، زمین تا آسمان با آن چه در این کاغذ ها نوشته شده و به عنوان طرف قرارداد بایستی "وانمود" کنید که در حال اجرای آن هستید ، تفاوت دارد .
وقتی برای او توضیح می دهید که نیاز امروز شما با هیچ یک از این قالب ها هم خوانی ندارد ، با تاسف و "نگاه عاقل اندر سفیه" به شما می گوید :
"این ها قالب هایی است که ناگزیر بایستی رعایت شود "
به او تذکر می دهید که آن چه از شما انتظار دارد "وانمود" به رعایت کردن است نه رعایت کردن در عمل ، ولی باز هم با لبخند خاصی که اندکی تحقیر نیز در آن مشاهده می گردد ، سراپای شما را برانداز می کند و پاسخ می دهد :
" نیازی نیست وانمود کنید ، ما نیز خودمان کاملا "توجیه" هستیم ! "
می خواستم برایش بگویم اگر شما جای حسابدار نوعی ما باشید چه حالی پیدا می کنید ، که لبخند زنان گفت :
"نیازی نیست ، ما ، خودمان نیز ، کاملا توجیه هستیم " !؟